English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8468 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
powdery U پودر مانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
whiting U پودر گچ
flour U پودر
powdering U پودر
powder U پودر
powders U پودر
halazone U پودر هالوژن
chilli powder U پودر فلفل
pulverable U پودر شدنی
trituration U پودر سازی
puff box U پودر دان
pulverization U پودر سازی
pulverizable U پودر شدنی
pulverizer U پودر ساز
powder U پودر صورت
french chalk U پودر خشک کن
baking powder U پودر خمیرمایه
toothpowders U پودر دندان
asphalt power U پودر اسفالت
cake mix U پودر کیک
to powder the hair U پودر به مد یا بسرزدن
cayenne pepper U پودر فلفلقرمز
powders U پودر زدن به
powders U پودر صورت
bleaching powder U پودر کلر
powdering U پودر زدن به
powder U پودر زدن به
toothpowder U پودر دندان
powdered U گرد پودر
powdered lime U پودر اهک
lime powder U پودر اهک
talcum powder U پودر طلق
talcum powder U پودر تالک
gas tank U پودر بنزین
pestle U پودر ساختن
face powder U پودر بزک
face powders U پودر صورت
face powder U پودر صورت
face powders U پودر بزک
pestles U پودر ساختن
carburization U پودر شدگی
powdering U پودر صورت
powder box U جای پودر
powder box U پودر دان
powdered lime U اهک پودر شده
pulverizer U دستگاه پودر کننده
pulverizable U قابل تبدیل به پودر
chalks U پودر گچی خط کشی
pulverable U قابل تبدیل به پودر
chalked U پودر گچی خط کشی
chalk U پودر گچی خط کشی
chalking U پودر گچی خط کشی
emery powder U پودر سنگ سنباده
powder puffs U اسباب پودر زنی
atomizers U پودر کننده افشانگ
atomizer U پودر کننده افشانگ
atomisers U پودر کننده افشانگ
powder puff U اسباب پودر زنی
triturate U بصورت پودر دراوردن
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
blueing U پودر ابی رنگ رختشویی
thermit U مخلوط پودر الومینیم و اکسیداهن
bluing U پودر ابی رنگ رختشویی
triturable U بصورت پودر در اوردنی ساییدنی
flour U ارد کردن پودر شدن
vaporizer U بصورت پودر یاذرات ریز دراورنده
samaria U پودر زرد کمرنگی بفرمول 3O 2sm
atomised U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomises U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomize U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomized U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
atomizing U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizes U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
sea marker U نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
torpex U نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
atomizing U پودر کردن اتمیزه کردن
atomized U پودر کردن اتمیزه کردن
atomize U پودر کردن اتمیزه کردن
atomising U پودر کردن اتمیزه کردن
atomises U پودر کردن اتمیزه کردن
atomised U پودر کردن اتمیزه کردن
atomizes U پودر کردن اتمیزه کردن
analogues U مانند
tough U پی مانند
inimitable U بی مانند
unprecedented U بی مانند
unprecedentedly U بی مانند
foggy U مانند مه
plumose U پر مانند
pipelike U نی مانند
foggiest U مانند مه
tougher U پی مانند
incomparable U بی مانند
capitate U مانند سر
capillaceous U مانند نخ
toughest U پی مانند
unequaled U بی مانند
unique U بی مانند
uniquely U بی مانند
vide U مانند
foggier U مانند مه
feathery U پر مانند
frothy U کف مانند
fulidal U اب مانند
plumelike U پر مانند
gypsiferous U گچ مانند
mammilliform U مانند
mammilary U مانند
liplike U لب مانند
without an e. U بی مانند
womanlike U زن مانند
etc U و مانند آن
blotchy U لک مانند
lambdoid U مانند
inapproachable U بی مانند
unequalled U بی مانند
goatish U بز مانند
myrtle formed U اس مانند
analogue U مانند
penniform U پر مانند
string U نخ مانند
reedier U نی مانند
reediest U نی مانند
reedy U نی مانند
arundinaceous U نی مانند
similar U مانند
impish U جن مانند
analogous U مانند
unparalleled U بی مانند
filiform U نخ مانند
floriform U گل مانند
as U مانند
castellated U دژ مانند
and so on U و مانند ان
analog U مانند
argillaceous U گل مانند
simulant U مانند
near- U مانند
tendinous U بی مانند
similiar U مانند
near U مانند
anthoid U گل مانند
encephaloid U مخ مانند
aquiform U اب مانند
icily U یخ مانند
unapproachable U بی مانند
argillaceous U رس مانند
nearer U مانند
nearest U مانند
nearing U مانند
threadlike U نخ مانند
thready U نخ مانند
after the example of U مانند
nears U مانند
etcetera U و مانند ان
neared U مانند
fluty U نی مانند
ghosty U شبح مانند
coriaceous U چرم مانند
corneous U شاخ مانند
ghosty U روح مانند
graniform U دانه مانند
giantlike U غول مانند
ensample U مانند نظیر
graminaceous U علف مانند
grasslike U علف مانند
epidermoid U بشره مانند
corpuscular U گویچه مانند
discoid U قرص مانند
godlike U خدا مانند
falcated U داس مانند
gladiate U شمشیر مانند
coroniform U تاج مانند
leatheroid U چرم مانند
flannelly U فلانل مانند
plantlike U گیاه مانند
herby U مانند بوته
collective goods U مانند جاده
disklike U صفحه مانند
discoidal U قرص مانند
hoggish U خوک مانند
discoidal U صفحه مانند
hyaline U شیشه مانند
in his own similitude U مانند خودش
inimitably U بطوربی مانند
insectile U حشره مانند
columniform U ستون مانند
herbescent U گیاه مانند
hamiform U قلاب مانند
elephantoid U پیل مانند
coralloid U مانند مرجان
eburnian U عاج مانند
granuliform U دانه مانند
granitic U خارا مانند
gummiferous U صمغ مانند
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
3as red as a rose
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
1پودرسبز
1wildlike
0coopling
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com